دو نفر دیگه از عزیزترین  کسانم  که بهترین خاطرات زندگیم رو باهاشون داشتم هم به

به سراغ سرنوشتشون رفتند و من و تمام کسانی که  صمیمانه دوستشون داشتیم و 

داریم ٫ تنها گذاشتند ...

علیرضای مهربونم ٫ لادن دوست داشتنی ام !

این نوشته رو در حالی می نویسم  که ساعاتی بیش نیست که ترکمون کردین  و من به

این  اتاق ـ همدم همیشگی تنهاییهام ـ  پناه بردم تا شاید بتونم  هجوم غم و اندوه

دوریتون رو  با این صفحات قسمت کنم ... کاش می تونستم باز هم ساعت ها در

آغوش بگیرمتون ٫ کاش می تونستم حس در آغوش گرفتنتون رو سالها با خودم نگه

دارم ٫ کاش ...

نمی دونم کی دوباره  می بینمتون اما کاش این زمان زود بگذره و باز هم در کنار هم

باشیم .

به خودم قول داده بودم تا زمانی که در کنارتون هستم به اشکهام اجازه جاری شدن

ندم  تا مبادا ناراحتتون کنم ٫ به خودم  قول داده بودم تا آخرین لحظه فقط و فقط 

بخندم اما در آخرین لحظات ٫ این اشک های بی ملاحظه بدون هیچ اجازه ای پشت

سر هم سرازیر شدن و به من حتی فرصت اینو ندادن که بتونم تو خونه چشمام  

حبسشون کنم ...

عزیزانم ! هر جا که هستین خدا پشت و پناهتون ٫ و دعای ما بدرقه راهتون  باشه و

امیدوارم دوباره اون لبخند همیشگی قشنگ رو ٫ رو لباتون ببینم و دیگه تو چشماتون 

جایی برای نگرانی و ناراحتی نباشه ! 

سفر به سلامت !

خواهر کوچولوتون : پریناز  
نظرات 20 + ارسال نظر
فاطمه چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:13 ب.ظ

پریناز جون ایشالله جاشون سبز باشه:)غصه نخور...چون بالاخره این سرنوشت آدماس که یه روزی ممکنه از هم جدابشوند یا به دلایلی دور شوند....ولی امیدوارم زود زود دوباره ببینیشون و دیگه غصه نخوری....ولی خب قبول دارم دوری دو تا از عزیزای آدم خیلی سخته:(

امین چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:28 ب.ظ http://pilotkhaki.blogsky.com

سلام .... جاشون خالی نباشه .... :)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:22 ق.ظ http://mardy-dar-majma.persianblog.com/

رئیس مجمع دیوانگان/
فقط می تونم بگویم کار شما بسیار بر من تاثیر گذاشت
/ یا حق انا الحق

مسیح پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

دل مهربونت شاد باد

این نشان انسانیته

سربلند باشی

کیوان پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:39 ق.ظ http://shoma.blogsky.com

رستنها کم نیست !

طاهر جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:58 ق.ظ http://anoop.persianblog.com

سلام پرناز غزیز. اشنایی و دوستی یه اتفاقه ولی جدایی یه قانون. سخته ولی باید یادش گرفت. باید باهاش کنار اومد.خوشحالم برا ان دوتا دوستت که دوستی مث تو دارن. آخه هر کسی بعد از رفتن آدم یاد ادم نمی کنه و چیزی نمی نویسه! شاد باشی و همیشه دوست

سارا جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:38 ق.ظ http://saara.persianblog.com

وااااااااااااای خیلی سخته....خیلی خیلی خیلی سخته ! من از جدایی بیزارم ولی امیدوارم همیشه سلامت باشید

شیما جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ق.ظ http://shimshim.persianblog.com

:( چقدر از این لحظه جدایی متنفرم ... با اینکه ۳ سال گذشته از جدایی و اون لحظه لعنتی خداحافظی ولی هنوز با یاد اون لحظه حالم بد میشه ... تنهایی های آدمی را باد ترانه ای میخواند ... !
موفق باشی.

دیوانه شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:49 ق.ظ http://divane.blogsky.com

خوش بحال اونهایی که خواهری چون تو دارند

کیمیاگر شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ق.ظ http://mehrgol.persianblog.com

پریناز جان،
واقعا همیشه و همیشه از لحظه دوری و جدایی بدم میومده و متنفر بودم.
می دونم خیلی خیلی سخت است ولی همیشه و برای همه پیش میاد.
امیدوارم که همیشه شاد باشی...

هستی؟ شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:04 ب.ظ

(اسمان گریست)
نوشتم در برگ تنهاییم نامتان را,میدانیید
روزی خواهید امد,میدانم
پس دیگر نمیگریم,بدانید
خندانم برای لحظه ورودتان...پس به امید ان لظه زیبا
(و خدا لبخندی زد)
پریناز جان امیدوارم همیشه خندان باشی....همیشه

شیدا دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:34 ق.ظ http://o0booshveg0o.persianblog.com

سلام عزیزم !
امیدوارم همیشه سرزنده و پیروز باشی...‌! در گذشت عزیزان هم خیلی سخته..... !
آهنگ وب لاگت هم خیلی قشنگه ! من هم همین آهنگ رو گذاشته بودم ! اما چند وقت پیش عوضش کردم ! به من هم یه سر بزن.... !
همیشه تندرست و شاد و شیدا باشی .... !
بدرود !

الهام - بی نام چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:56 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

به سلامت
عصه نداره که ...

دلقک چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:07 ب.ظ

:)

احسان چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.esanz.persianblog.com

اشکالی نداره...زیاد ناراحت نباش...راستی منو یادت رفته؟؟؟:(((((

ققنوس شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:43 ب.ظ

زندگی از این بازیا زیاد داره ... ایشالا هرجا که هستن سالم و سلامت باشن

سحر پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:45 ق.ظ

che jaleb esme maman babaye man ALIREZA o ladan hast ! :)

کیمیاگر جمعه 22 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ق.ظ http://mehrgol.persianblog.com

تصمیم نداری بنویسی؟
منتظریم...

آیدین دوشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:53 ب.ظ http://aidinf.blogspot.com

اولبن بار هست که وبلاگتون رو میخونم خیلی جالب بود
به وبلاگ من هم سربزنید

ققنوس پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:50 ب.ظ

کجاییی ؟ خوبی ؟ چرا دیگه نمی نویسی ؟ :-s

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد