درد می کند

صدای من ٫

بشنوید

و درمانش کنید ـ اگر می توانید ـ

 

صدای من

شاید

شکل یک قلب شکسته

شاید

حالت

یک نگاه نگران

شاید نفس های

بریده بریده ی کسی باشد

 

من می دانم

که مرا می بینید

می دانید

می شنوید

من

بودنم را

می دانم

من

هستیم را

می فهمم

اما این سکوت ناگفتنی

شهر را پر کرده است

 

صدای من

با این شکل های گوناگون

چه درد می کند !

لرزان است

صدای من

در این شهر غریب

چه قدر

نگران است !

نظرات 2 + ارسال نظر
خودم جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ق.ظ

دوست من دیگر مرا یارای شنیدن نیست در این شهر سراب! سکوت از دریچه صدا فریاد میزند ترا...

نیلوفر یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:25 ب.ظ

شعرات فوق العاده است....
خیلی قشنگن...
ادامه بده...
هر وقت به روز کردی خبرم کن....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد