زندگانی سیبی است

                          گاز باید زد با پوست ...

اما تا این پوست نباشه ٫ قدر سیب بدون پوست رو نمی دونیم !


اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد ٫ خبرم کن  بهت قول نمیدم که بخندونمت ولی می تونم

باهات گریه کنم !

 اگه یه روز خواستی در بری ٫حتماً خبرم کن.قول نمی دم که ازت بخوام وایسی٫ اما

می تونم باهات بدوم.

اگر یه روز نخواستی به حرفهای کسی گوش کنی ٫ خبرم کن. قول می دم که خیلی ساکت

باشم.

اما اگه یه روز سراغم رو گرفتی و خبری نشد ...

سریع به دیدنم بیا ... احتمالاً بهت احتیاج دارم !


نمی دونم چرا اصلاً حال و هوای نوشتن ندارم ؟؟!!

اینجا رو بخونین ...