یاد نگرفتم جواب بدیها رو با بدی بدم٫ اگرچه تو جامعه امروز ما این رویه زیاد جواب نمیده و

پیرو زیادی نداره و کسی که این رویه رو دنبال میکنه به مرز نابودی کشیده میشه ٫سعی

کردم در نود درصد موارد  اینجوری باشم.اون ده درصد باقیمانده علتش توضیحیه که در زیر

میدم :

یه موقعهایی خوبی زیادی به آدمها باعث میشه که فکر کنن این خوبی حقشونه و تو

وظیفته که بهشون خوبی کنی و وقتی به خاطر رفتارهای خودشون و عدم درکشون 

و از همه بدتر اینکه خوبی تو رو  بدی می بینن (این دیگه فاجعه است ) ٫تصمیم میگیری

دست از محبت و درست بودن نسبت به اونها برداری اونوقته که برات شاخ و شونه می کشن

وسعی میکنن به طرق مختلف و با گوشه و کنایه حالیت کنن که تو رعایت ادب  نکردی‌ !

و جالب اینجاست که خودشون رو هم خیلی درست و با محبت و عاری از عیب میدونن.

یکی از اونا تویی! نکنه توقع داری برات کادو و کارت پستال بفرستم و بابت همه این  اذیت ها و

بی احترامی ها ازت تشکر کنم؟!!

البته باید از این دوستان عزیز به خاطر درسهای بزرگی که به من دادن ٫ تشکر کنم .

یکی از این درسها فراموش کردن آنهایی است که باید فراموش شوند...

در آخر  یاد آور میشم  که من در حق این ده درصد بدی نکردم....نسبت به آنها و

بدیهاشون بی تفاوت شدم ! 

راستی یه خبر خوب ! نرگس عزیزم ( دختر داییم ) تو کنکور سراسری رتبش  ۵۰۰ 

شده... خوشحالم که بالاخره زحمتهاش نتیجه مطلوبشو داد...

یه خبر دیگه که واقعاً برام خوشحال کننده بود اینه که  خاله ام  به زودی میاد ایران.

بی صبرانه مشتاق دیدنشم...         


درد 
 
گریه

بی خوابی

فکر و خیال

بیمارستان

چهار ساعت زیر سرم
.
.
.


و حالا بهترم

و به زودی خوب خوب خوب میشم

خدایا ! شکر

بابت همه چیز