هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد مرواریدی صید نخواهد کرد

من پری کوچک غمگینی را
 
می شناسم که در اقیانوس مسکن دارد

و دلش را در یک نی لبک چوبین

می نوازد آرام آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه می میرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:35 ب.ظ http://saara.persanblog.com

همه ما اون بری کوچک غمگینیم :))
من عاشق این شعرم ..از اول تا آخر.

نیلی جون دختری بیکار جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:45 ب.ظ http://nilijoon.persianblog.com

خدا رو شکر یادت میاد. عزیزمیییییییییییییی. چشم میام . باید وبلاگم لوگو و رنگ و قالبش ردیف شه . وقت میبره..میبینمت عزیزم... خوش باشی. در ضمن این متنی ( شعر) که نوشتی خیلی قشنگه

سلام شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:38 ب.ظ

برای پری کوچک چه کازی می شه کرد؟ وقتی به هیچ طریقی قادر به کمک نیستیم، می تونیم ‌ براش دعا کنیم... حرف سازا هم قشنگ بود....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد