جایگاهت اینجاست
می بینی ؟
شکل یک پنج است
ولی وارونه
نمی دانم
تنگ است یا نه ؟
نمی دانم
جا شده ای یا نه ؟
اما
می دانم وقتی نیستی
تنگ می شود
و آزارم میدهد
آن وقت
باید آنقدر گریه کنم
تا آرام شود
بعد
چشم به در بدوزم
تا مطمئن شود
بعد از این همه اگر آمدی که آمدی
اگر نیامدی
وای بر من
دیوانه می شود
و به من زور می گوید که :
" زنگ بزن ٫
صدایش کن
برایش گل بفرست
بهانه ای جور کن
نمی دانم
یک کاری بکن"
و بعد
این من هستم که با تو حرف می زنم
تا تو بیایی
نگاه کن !
ببین چقدر جایت اینجا خالی ست
سبز هم نمی شود
تا تو نباشی
جایگاهت این جاست
می بینی ؟
برگرد ...
سلام
خودتون شعر ها رو میگید؟
قشنگ بود.....همین و بس!
سلام پریناز جان. کل وبلاگت رو مرور کردم. چقدر جالب مینویسی همسنیم. اگه دوست داشتی و دوباره آپ کردی یه سر به منم بزن. ممنون از اشعار زیبات.
سلام چند وقتی فرصت دست نیافت بیام.ناخوشم از اینکه تو ۸۶ چیزی ننوشتی.من رو به یاد داری؟کیهان
salam omid varam halet khoob bashe be weblog man sar bezanid.