سال ۱۳۸۲ هم با همه سختیهاش ٫ بالاخره تموم شد . برای من یکی که از اولش با عذاب و

ناراحتی شروع شد و این ناراحتی ها دقیقاً تا روز تولدم ادامه داشت تا اینکه خدا یه کادوی

تولد خیلی خیلی بزرگ که نمیدونم چطور شکرگزارش باشم بهم داد ... همه چیز یک دفعه

عوض شد شایدم من دیدمو نسبت به زندگی عوض کردم ! تو این یه سالی که گذشت خیلی

درسهای بزرگی یاد گرفتم ! درس محکم بودن ٫ منطقی بودن ٫ صبر داشتن و تسلیم خواست

خدا بودن !

نمیدونم تا چه حد به این موضوع باور دارین اما من کاملا بهش اعتقاد دارم : اگه تمام
 
شرایط رو برای رسیدن به چیزی فراهم کنی و ظاهر امر هم بهت بگه که رسیدن به اون

چیز به صلاحته ٫ تا خدا نخواد و اون موضوع رو به صلاحت ندونه امکان نداره بهش برسی ...

خدایا ! تو این یه سال خیلی کفر گفتم ...میدونم ! به هر کسی امید بستم جز تو ! چون

نمیدونستم هیچ کس به اندازه تو منو دوست نداره ! ولی تو به من ثابت کردی که چقدر
 
دوستم داری !!! تو صبر کردی و صبر کردی و صبر کردی تا من همه اون چیزایی که فکر

میکردم راه گشای مشکلمن امتحان کنم در آخر بهم نشون دادی که فقط و فقط خودتی
 
که می تونی کمکم کنی ! اون لحظه چیزی جز شرمندگی نداشتم ! من فراموشت کرده

بودم اما تو هیچ وقت منو فراموش نکردی ... هیچ وقت تو این سال جدید هم برای همه

ایرانی ها در هر کجای دنیا که هستن ٫ بهترین آرزوها رو دارم !