گوش کن ٫ جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را .
چشم تو زینت تاریکی نیست .
پلک ها را بتکان ٫ کفش به پا کن ٫ و بیا .
و بیا تا جایی ٫ که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو .
و مزامیر شب اندام تو را ٫ مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند .
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت :
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است .
آخ جون من اول شدم......:)هورا....ولی به نظر من بدترین چیز رسیدن به اونه:(آخه چرا آدم دنبال درد سربگرده؟؟؟؟؟؟؟؟ولی نه...خیلی قشنگ بود:)
خیلی قشنگ بود ... لذت بردم
سلام. من این متنو خیلی دوست دارم ... سراغ ما بیا عزیز که ..
وااااااااااای معرکه بود.
حقا که راسته:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که ار حادثه عشق تر است.
موفق و شاد باشی.
سلام سلام ... من قبلا اصلا از شعرهایی که حتی یه کوچولو از جاده میگفت خوشم نمیومد ولی حالا ... خیلی قشنگ بود مرسی :)
سلام
من اگه میدونستم
که از دوستان نمی پرسیدم
ولی اگه فهمیدم حتما به شوما هم میگم
امید وارم دوست های خوبی باشیم
بابای
وای! باز سهراب!
خیلی زیبا بود خیلی...........یا حق
عالی بود دخترک ...بازم به من سر بزن...یادت نره...
سلام.
خیلی نوشته زیبایی بود.
خصوصا اخرش:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق، تر است.
واقعا لذت بردم.
ممنونم از این که به ما سر زدی. بازم از این طرفا بیا.
سعید
و عشق
تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب میکند مانوس
are baba hal dariha be ghole fatemeh mage bikary???
man yeki k edare delamo y eghofle ketabi zadam ta hal ehamae gerefte she