خب یه دو ٫سه روزی میشه که اینجا نیومدم...یکشنبه شب که خیلی خوش گذشت ...
بودن تو یه جمع از دوستای قدیمی که هفت ٫ هشت سالی میشد که ندیده بودمشون
واقعاً عالی بود... همه چقدر بزرگ شده بودن... بعضیاشونو واقعاً نشناختم... خیلی ها
هم منو نشناختن ... میگفتن خیلی تغییر کردی...شایدم تغییر کردم ٫ خودم که فکر
نمی کنم...خلاصه شب خوبی بود...امیدوارم که دیدار دوبارمون به هشت سال بعد
موکول نشه !
دیروز با ریحانه رفتیم اسممونو کلاس نوشتیم ...از شنبه ۴٫۳ ساعتی با همیم ... فکر
کنم کم کم شکل هم بشیم انقدر همدیگرو می بینیم .
راستی مقصدم هم برای مسافرت رفتن تغییر کرد فقط امیدوارم بعد از پانزدهم بشه ٫
البته در اون صورت شاید برای ثبت نام دانشگام نباشم ولی فکر میکنم ارزششو
داشته باشه.